شنبه 29 اردیبهشت 1403

عضویت ورود تالار آرشیو نقشه سایت خانه بذر تبلیغات آگهی تماس با ما

خوش آمدید

به جادوی کلمات ؛ سایت سرگرمی تفریحی خوش آمدید

از خانه بذر | بانک بذرهای کمیاب دیدن فرمائید

(کل 1 توسط 0 نفر)

66. داستان یک پزشک

 

هیچ رنگی در زندگی انسانی جز با رنگ شادمانی و شعف چهره های همنوعان فرودست و محتاج را رنگ نمی بخشد. و این مهم در جامعه ما به لحاظ باورها، اعتقاد به وعده های الهی و همچنین فرهنگ مردم داری و بخشندگی فرا روی افراد قرار دارد احساس خوش آسایش و آرامش افراد نیازمند و خشنودی باطنی افراد خیر وصف ناپذیر است. کمک به هم نوع می تواند در قالب های متعدد از قبیل کمک های مالی و معنوی باشد، زمانی که بلژیک بودم یک شب در یک مهمانی که ایرانیان مقیم بلژیک دور هم جمع بودند با یک پزشک ایرانی که تقریبا ۸۵ ساله بودم آشنا شدم. ایشان با اینکه کهنسال بودند ولی در جمع جوانان بسیار خوش می درخشیدند.هنگام صرف شام ایشان شروع به تعریف از زندگی خود کردند .” پس از پایان تحصیلات پزشکی، برای ازدواج به خواستگاری پرستاری از خراسان رفتم و شرطی از خراسان رفتم و شرطی که گذاشتم خدمت در محروم ترین نقطه دنیا بود و از او پرسیدم آیا با من همراه خواهد شد؟ ایشان پذیرفت و علی رغم مشقتهای فراوان در تهیه ویزا و اجاره اقامت، بالاخره در کشور کنگو رخت اقامت گزیدیم.پس از ۳۰ سال خدمت پزشکی خودم و اموزش بهداشت توسط همسرم، از آنجا به بلژیک نقل مکان کردیم و مدتی بعد کشتار بوسنی و هرزگوین شروع شد و به اصرار همسرم عزم خدمت به آنها نمودیم.پس از پایان جنگ بوسنی، به بلژیک بازگشتیم و همسرم مبتلا به سرطان شدند و با فروش آن دوباره به مستمندان آفریقایی کمک نمود تا اینکه بالاخره دار فانی را وداع گفت.چنین روحیه خدمتی برای من به عنوان همسر ایشان باعث افتخار است

مطالب مرتبط

نظرات ارسال شده

کد امنیتی رفرش

چطوری جون دل :)

هر موضوعی که میخواهید رو در این قسمت بنویس مانند : پروفایل , آشپزی و...

تمام حقوق مطالب سایت برای مجله جادوی کلمات محفوظ میباشد